قوطی‌ها

ساخت وبلاگ
http://fals.blogsky.com/

قوطی‌ها...
ما را در سایت قوطی‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5c-oo-li9 بازدید : 62 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 3:37

خوب راستش تصمیم داشتم به دست‌هام ‌کرم مراقبتی بزنم ..یعنی زدم و حالا دست‌هام عین سمباده شده. نتیجه‌ی مطلوب.

شکلک دست زدن داغ و هیجانی.

قوطی‌ها...
ما را در سایت قوطی‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5c-oo-li9 بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت: 14:43

روزهای مننویسنده‌ی وبلاگ بالا به اسم من و با عکسی که صاحبش من نیستم پست‌های من را دنبال کرده و در آدرسی که درست کرده درج می‌کند.هدفش دیده شدن یا جذب خواننده و در نتیجه لاس و لوس و ایجاد روابط با خواننده‌ها یا جا زدن خودش به اسم من و تخریب شخصیت مجازیم یا هر بیماری‌ دیگری باشد برایم مهم نیست.فقط خواستم بدانید و  بگویید که آدم آدرس بالا من نیستم...در نهایت آسیبی نمی‌بینم اما بهتر است اطلاع‌رسانی شود و خواننده بداند.باز هم آدرسی دیدید به من بگویید که این‌جا درجش کنم. قوطی‌ها...ادامه مطلب
ما را در سایت قوطی‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5c-oo-li9 بازدید : 22 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 22:02

برادرم می‌گوید پدرم ما را مضحکه کرده. پدرم که هی می‌رود مسجد و این‌ها با کسی رفیق شده که قرار است برود توی شورای شهر کارهای مهمی بکند. یارو متوهم و شعاربده است. مثلا می‌گوید می‌خواهد شهر را خواهرخوانده‌ی سیسیل بکند. بلی. درست خواندید: سیسیل ایتالیا نه سیسیل عمه‌ی من.خواهر حرام‌زاده لابد. خواهر زشته...که خواهر قشنگه بیشتر بدرخشد و زیبایی‌اش به چشم بیاید. مثلا از جمله طرح‌ها و نقشه‌هایش این است که جای پالایشگاه و چاه‌های نفت را عوض کند..پدرم را همه‌جا انداخته دنبال خودش.پدرم توقع دارد همه با هم به دوستش رای بدهیم و (باهاش همکاری کنیم): بایستی با این مرد همکاری کنید...او به فکر شهر است. بعد یارو سوسه هم می‌آید: چرا دامادت( سال بی‌نوا) که توی شرکت است برای پسرهات کار پیدا نمی‌کند. یارو بی‌سواد است. نمی‌داند آموزش‌پرورش استخدام تویش پشمکی نیست. تخمکی هست اما پشمکی نیست دیگر واقعا.- دخترهات توی آموزش‌پرورشند...معلمند..خوب برای پسرهات کار پیدا کنند. خواهرهایم که توی آموزش‌پرورشند و معلمند به هم نگاه می‌کنند و می‌گویند آموز‌ش‌پرورش تویشان است درواقع..اگر کسی بتواند درشان بیاورد یا د قوطی‌ها...ادامه مطلب
ما را در سایت قوطی‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5c-oo-li9 بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 22:02

چسب حرارتی را زده‌ام به برق و چای با طعم غنچه‌ی گل‌محمدی می‌خورم و دارم وسط شلوغی‌های اتاقم برای خودم گوشواره‌ی نمدی درست می‌کنم.
عصر به سعید گفتم: برو گمشو.

قوطی‌ها...
ما را در سایت قوطی‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5c-oo-li9 بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 22:02

من را این‌جا بخوانید:

http://womanofsmallthings.blogfa.com/

قوطی‌ها...
ما را در سایت قوطی‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5c-oo-li9 بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 22:02

چشمبه مرد زنگ زدم. همان ‌که با من هم‌فامیل است بی‌که فامیل باشد.

صدایش آرام بود.خجالتی.بی‌اعتماد‌به‌نفس‌.

گفت کسی نیست برای جلسه. گفتم من هستم او هست...ما باشیم بقیه هم می آیند.

خودمان شروع کنیم.

مکث کرد.

فامیلم را پرسید.

گفتم

. دیشب اسمش را سرچ کرده بودم و این‌جا و آن‌جا ازش نوشته دیده بودم.

گفت خوشحال می‌شود.

بعد سیوش کردم توی پروفایل واتساپش نوشته بود:

همه‌ی زخم‌های من از «چشم »است. فکر کردم یاخدا...خوب حرف می‌زند.

قوطی‌ها...
ما را در سایت قوطی‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5c-oo-li9 بازدید : 29 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 1:33

ببینید همیشه وقتی می‌گی اشتباهی رخ داده در جایی قرار نیست بامزه به نظر برسی..شاید واقعا اشتباهی رخ داده باشه...مثلا آخر مراسم اسکار رو دیدید چه گوزگوزی‌ایی شد ..؟فکر کردن ملت به‌خاطر اینه که آقای بوتاکس اومده شیرین بشه و شوخی کنه...دز اضافه‌ی بوتاکس روی دیدش اثر گذاشته بود بی‌چاره...قهقهه بود که می‌زدم...اونایی که اومدن بالا ...یه تاسه بودش...تجسم بدشانسی و توی ذوق‌خوردگی...اومد به فرانسه هم تشکرکرد یعنی...مراسم جالب و خدایی بود...اونایی که اشتباه رفتن رو تصور می‌کنم که پدر مادرشون می‌گن فگر یعنی اومد ازمون تشکر کرد گوزو...صورتت مال اوسکاره؟!فگر:نحس...شوم... قوطی‌ها...ادامه مطلب
ما را در سایت قوطی‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5c-oo-li9 بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 1:33

Shin shin:کتاب جاودانگی عربیشو گرفتم خوندمترجمه فارسیش افتضاحهخیلی جمله ها رو اشتباه ترجمه کردهبعد ما چقد کتابها هست که اینهمه سال با این ترجمه های بد خوندیممثلا اصلش اینه که میگه تو کتاب داستایوفسکی پرنس میشکین و روگوژین و ناستازیا با آمدن عشق آلتهای تناسلیشون مثل قند در فنجان چای همه ناپدید شدناما تو فارسی ترجمه کردهمثل قند در کنار فنجان چای شدندبرا منم خیلی تعجب آور بود-امکانش هست ک ترجمه ی عربی اشتباه باشه ؟Shin shin:خب ترجمه فارسی جمله ش بیمعنی بود. ولی عربیش معنیو تو عربی محدودیت ترجمه وجود ندارهShin shin:اتفاقا این یکی کتابش سانسور نداشته مثل اینکخعربی و فارسیش مثل هم بود از این نظرفقط مشکلم لغات فلسفیش بودآره یه معجم دارمولی دیگه میدونی آدم اینجوری خسته میشهبیخیال میشه و رد میشهآرهبرام بفرست جاودانگی روبخونم یه وقتیShin shin:باشه قوطی‌ها...ادامه مطلب
ما را در سایت قوطی‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5c-oo-li9 بازدید : 50 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 1:00

 دوران کولی‌ها بد نبود.فیلمی بود که تونستم پاش کمی بخندم.ملال و کسالتی که پاش حس کردم اون‌قدری نبود که وادارم کنه بلند شم مثلا تخم‌مرغ بخورم. در موردش هیچی نخونده و نشنیده بودم. می‌شه گفت برام جالب بود تا جذاب.البته با توجه به زمان ساخت فیلم و این‌که زمان و جله‌های ویژه‌ی ضعیف فیلم چقدر ممکنه جذابیتش رو به حداقل رسونده باشه همه‌ی اینا موثره در عدم جلب نظر مساعدم...با این وجود صحنه‌های بانمکش من رو خندوند.چون معمولا در مورد فیلمایی که می‌بینم قبلش نیم‌خونم و نمی‌شنوم و بعدش هم همین‌طور نمی‌دونم فیلم چقدر ممکنه موفق بوده باشه..با این وجود حسم به‌طورکلی اینه در موردش: مثبت و طولانی..و طبعا کسل‌کننده و تا حدی مسخره.یعنی نفوذ نمی‌کرد در روح و فکر و حال و هوام.نگاه می‌کردم و می‌خندیدم و رد می‌شدم.مادربزرگ فیلم باحال بود.یارو هم تیپش عین بچه بسیجی‌ها بود و همین بانمک به نظر می‌رسوندش.سوررئالش برای سلیقه‌ی من زیاد بود...و اون سوررئال با توجه به عادت هالیوودی فیلم‌بینی‌ام باورناپذیر و تو ذوق زن.به‌هرحال فیلمی بود که دیدم و دیگه نمی‌بینم. قوطی‌ها...ادامه مطلب
ما را در سایت قوطی‌ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5c-oo-li9 بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 1:00